1390

سلام ! سال نو و رسیدن بهاری دیگر مبارک باشد! امیدوارم در این سال جدید جنگ و اسیری جای خود را به صلح و آزادی بدهد! و اما حال من! هر روز بدتر از دیروز! بخصوص وقتی عید می شه و یاد عید 2 سال پیش می افتم دلم می خواهد هیچ کی جلوی چشام نباشه! همیشه با خودم فکر می کنم یعنی این قد بدم! این قد غیر قابل تحملم که منو نخواستی؟ فقط دلیل تو می خوام بدونم!دیگه خسته شدم! فک کنم دیگه این روزا این وبلاگ و لو بدم!اون وقت یه دوش بزرگ از رو شونه هام برداشته می شه!نمی خوام بری! می خوامت برای همیشه مال من بشی! چرا نمی فهمی اینو ! ای خدا، حرفامو گوش کن! هر کی هر چی می خواد زودی بهش می دی ، فقط با من این کارو می کنی! با یه دنیا ناامیدی در روز اول سال! سالی که نکوست از بهارش پیداست!!!!!!!!!!!! خدایا دوستم داشته باش! خواهش می کنم!