اولین یادداشت

شب ساعت ۹:۳۰ خانه

این اولین یادداشت من در این وبلاگ است. بدجور جوگیر شدم. می خوام بنویسم. امروز بعدازظهر بارون می اومد هنوزم می باره. امروز ۱ دسامبره. یه ماه به سال نو میلادی مونده. امروز داشتم فکر می کردم امسالم داره تموم می شه ما چه کارای مفیدی انجام دادیم؟ امیدوارم نسبت کارای مفیدتون بیشتر از تنبلی ها بوده باشه.من که  فک  کنم وقتمو خیلی تلف کردم. از اون مهم تر امتحانا دارن می رسن. همیشه می گیم وفتی آذر بیاد دیگه درس می خونیم ولی امروزر ۱۱ آذر و من همچنان قراره درس بخونم.یه ذزب المثلی(یا شعر دقیقاً نمی دونم ) می گه از شنبه کارامو شروع می کنم.ولی هیچ وقت اون شنبه مورد نظر نمی رسه..راستی توی سریالی که ماه رمضون نشون می داد.(سریال  عطاران )اونم همیشه می گفت شنبه می رم ترک کنم.